ترلانترلان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

ترلان ملك جاني

شخصیتهای مورد علاقه ترلان در بدو یکسال و نیمگی!

این خانم خانما در بدو یکسال و نیمگی به دو تا شخصیت کارتونی علاقمند شده . اولی DORA  که یه دختر شیطون که نقشه گنج و این چیزا داره .   بعدیش هم که HELLO KITTY ... چند روز پیش رفته بودیم پاساژ الماس که دیدیم یه مغازه کیتی اونجاست ... تا به خودمون بجنبیم ترلان خانم به قول باباش به ویترین وکویم شده بود ... بالاخره با یه حوله هلو کیتی به خونه برگشتیم .... باباش خیلی لوسش می کنه این عسل خانمو....... من همش مخالف خریدنش بودم ولی باباجونش می گفت برو هرچی دلت می خواد بردار! فکر کنم پروژه بعدی ساعت باشه چون دخترم خیلی سایت ( ساعت ) دوست داره !؟ ...
29 تير 1390

شخصیتهای مورد علاقه ترلان در بدو یکسال و نیمگی!

این خانم خانما در بدو یکسال و نیمگی به دو تا شخصیت کارتونی علاقمند شده . اولی DORAکه یه دختر شیطون که نقشه گنج و این چیزا داره . بعدیش هم که HELLO KITTY ... چند روز پیش رفته بودیم پاساژ الماس که دیدیم یه مغازه کیتی اونجاست ... تا به خودمون بجنبیم ترلان خانم به قول باباش به ویترینوکویم شده بود ... بالاخره با یه حوله هلو کیتی به خونه برگشتیم .... باباش خیلی لوسش می کنه این عسل خانمو....... من همش مخالف خریدنش بودم ولی باباجونش می گفت برو هرچی دلت می خواد بردار! فکر کنم پروژه بعدی ساعت باشه چون دخترم خیلی سایت ( ساعت ) دوست داره !؟ ...
29 تير 1390

شخصیتهای مورد علاقه ترلان در بدو یکسال و نیمگی!

این خانم خانما در بدو یکسال و نیمگی به دو تا شخصیت کارتونی علاقمند شده . اولی DORAکه یه دختر شیطون که نقشه گنج و این چیزا داره . بعدیش هم که HELLO KITTY ... چند روز پیش رفته بودیم پاساژ الماس که دیدیم یه مغازه کیتی اونجاست ... تا به خودمون بجنبیم ترلان خانم به قول باباش به ویترینوکویم شده بود ... بالاخره با یه حوله هلو کیتی به خونه برگشتیم .... باباش خیلی لوسش می کنه این عسل خانمو....... من همش مخالف خریدنش بودم ولی باباجونش می گفت برو هرچی دلت می خواد بردار! فکر کنم پروژه بعدی ساعت باشه چون دخترم خیلی سایت ( ساعت ) دوست داره !؟ ...
29 تير 1390

شیرین کاریهای ترلان بانو

دختر گشنگ من خیلییییییی خانمه ... عاشق تاب بازی و آب بازی البته به اولی می گه عباسی به دومی می گه آبباژی... تازگیها کارتون هم خیلی دوست داره این خانم خانما هفته پیش یه کاری کرد که من و بابا محمد خیلی تعجب کردیم ... ما سه تایی طی یک عملیات سه نفره اتاق ترلان خانم رو تمیز کردیم ... دخترم اینقدر کمک کرد که نگو .. می دید که باباش داره پازلها رو جمع می کنه ،‌ پازلها رو می برد تحویل بابا جون می داد و عروسکها و کتابها رو هم به من ! دخترم خیلی با سلیقس ! جلوی کابینت آشپزخونه وامیسته و و از اون ته مه ها یه لیوان بر می داره بدون اینکه بقیشون بریزن . یه  روز که هر ٦ تا لیوان عین همو درآورد تا مامانش ظرفها رو بشوره ... یه تکه کلامی که دخ...
28 تير 1390

شیرین کاریهای ترلان بانو

دختر گشنگ من خیلییییییی خانمه ... عاشق تاب بازی و آب بازی البته به اولی می گه عباسی به دومی می گه آبباژی... تازگیها کارتون هم خیلی دوست داره این خانم خانما هفته پیش یه کاری کرد که من و بابا محمد خیلی تعجب کردیم ... ما سه تایی طی یک عملیات سه نفره اتاق ترلان خانم رو تمیز کردیم ... دخترم اینقدر کمک کرد که نگو .. می دید که باباش داره پازلها رو جمع می کنه ،‌ پازلها رو می برد تحویل بابا جون می داد و عروسکها و کتابها رو هم به من ! دخترم خیلی با سلیقس ! جلوی کابینت آشپزخونه وامیسته و و از اون ته مه ها یه لیوان بر می داره بدون اینکه بقیشون بریزن . یه روز که هر ٦ تا لیوان عین همو درآورد تا مامانش ظرفها رو بشوره ... یه تکه کلامی که دخترم...
28 تير 1390

شیرین کاریهای ترلان بانو

دختر گشنگ من خیلییییییی خانمه ... عاشق تاب بازی و آب بازی البته به اولی می گه عباسی به دومی می گه آبباژی... تازگیها کارتون هم خیلی دوست داره این خانم خانما هفته پیش یه کاری کرد که من و بابا محمد خیلی تعجب کردیم ... ما سه تایی طی یک عملیات سه نفره اتاق ترلان خانم رو تمیز کردیم ... دخترم اینقدر کمک کرد که نگو .. می دید که باباش داره پازلها رو جمع می کنه ،‌ پازلها رو می برد تحویل بابا جون می داد و عروسکها و کتابها رو هم به من ! دخترم خیلی با سلیقس ! جلوی کابینت آشپزخونه وامیسته و و از اون ته مه ها یه لیوان بر می داره بدون اینکه بقیشون بریزن . یه روز که هر ٦ تا لیوان عین همو درآورد تا مامانش ظرفها رو بشوره ... یه تکه کلامی که دخترم...
28 تير 1390

بعد از یه دوره طولانی که نبودیم...

ببین تورو خدا این مامامن خانوم من از عید تا حالا هیچ فعالیتی واسه وبلاگ من نکرده ... واقعاً که .... مجبورم خودم دست به کار شم و بنویسم . آخه یکمی هم حق داشته... توعید که همش تو ترافیک عید دیدنیها بودیم بعدشم که  من و مامان جونم و داییم رفتیم آمریکا ... خیلیییی بهمون خوش گذشت فقط یه دلتنگی خیلی  بزرگ داشتیم اونم اینکه دلمون واسه بابا جون تنگ شده بود . ( آخه مامانم یادم داده به بابا محمدم می گم بابا جون ، اونم کلی کیف می کنه ) بعدشم که برگشتیم من یه دوره مریضی سختی داشتم ( دکتر حیدریان گفت روزولا ) بود ... خوابمون که قاطی شده بود حسابی هیچی ، مریضیه ول    نمی کرد ... خلاصه بعدشم که بیچاره مامانم پاش شکست ... خیلی سخ...
18 تير 1390

بعد از یه دوره طولانی که نبودیم...

ببین تورو خدا این مامامن خانوم من از عید تا حالا هیچ فعالیتی واسه وبلاگ من نکرده ... واقعاً که .... مجبورم خودم دست به کار شم و بنویسم . آخه یکمی هم حق داشته... توعید که همش تو ترافیک عید دیدنیها بودیم بعدشم که من و مامان جونم و داییم رفتیم آمریکا ... خیلیییی بهمون خوش گذشت فقط یه دلتنگی خیلی بزرگ داشتیم اونم اینکه دلمون واسه بابا جون تنگ شده بود . ( آخه مامانم یادم داده به بابا محمدم می گم بابا جون ، اونم کلی کیف می کنه ) بعدشم که برگشتیم من یه دوره مریضی سختی داشتم ( دکتر حیدریان گفت روزولا ) بود ... خوابمون که قاطی شده بود حسابی هیچی ، مریضیه ول نمی کرد ... خلاصه بعدشم که بیچاره مامانم پاش شکست ... خیلی سختش بود ، آخه مامانی آمریکا بو...
18 تير 1390

بعد از یه دوره طولانی که نبودیم...

ببین تورو خدا این مامامن خانوم من از عید تا حالا هیچ فعالیتی واسه وبلاگ من نکرده ... واقعاً که .... مجبورم خودم دست به کار شم و بنویسم . آخه یکمی هم حق داشته... توعید که همش تو ترافیک عید دیدنیها بودیم بعدشم که من و مامان جونم و داییم رفتیم آمریکا ... خیلیییی بهمون خوش گذشت فقط یه دلتنگی خیلی بزرگ داشتیم اونم اینکه دلمون واسه بابا جون تنگ شده بود . ( آخه مامانم یادم داده به بابا محمدم می گم بابا جون ، اونم کلی کیف می کنه ) بعدشم که برگشتیم من یه دوره مریضی سختی داشتم ( دکتر حیدریان گفت روزولا ) بود ... خوابمون که قاطی شده بود حسابی هیچی ، مریضیه ول نمی کرد ... خلاصه بعدشم که بیچاره مامانم پاش شکست ... خیلی سختش بود ، آخه مامانی آمریکا بو...
18 تير 1390
1